سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ثمره ی دعا برای حضرت ولی عصر(عج)

از جمله مسایلی که ممکن است ذهن هر مسلمانی را به خود مشغول سازد این است که نظر اهل بیت عصمت و طهارت و خصوصاً وجود نازنین حضرت حجت بن الحسن (عج) درباره‏ی ما چیست؟ دیگر این‏که آیا آن بزرگواران به نسبت اعمال و رفتار ما نسبت به ما محبت دارند یا ملاک و معیار دیگری در کار است؟ اگر این‏گونه باشد که شاید حضرت صاحب الزمان (عج) از خیلی از محبّینشان به خاطر اعمال ناپسند آن‏ها متنفر باشند! در حالی‏که مسلماً با توجه به مضامین روایی موجود و قطعی که از اهل بیت علیهم السلام به دست ما رسیده، آن‏ها به شیعیان نظر لطف و محبت دارند، اما با چه معیاری؟ ثمره‏ی بحث این است که با دانستن معیار محبت ائمه و تلاش مضاعف در راه تحصیل آن، می‏توانیم امیدوار باشیم که بیش از پیش مورد لطف و عنایت آن بزرگواران قرار خواهیم گرفت.

فی الکافی، عن الحسن بن الجهم قال: قلت لابی الحسن (علیه السلام): لا تنسنی من الدعاء قال: و تعلم انی انساک؟! قال: فتفکرت فی نفسی و قلت: هو یدعو لشیعته و انا من شیعته، قلت: لا، لا تنسانی. قال: و کیف علمت بذلک؟ قلت: انی من شیعتک و انک تدعو لهم. قال: هل علمت بشیء غیر هذا؟ قلت: لا. قال: اذا اردت ان تعلم ما لک عندی فانظر الی ما لی عندک.(1)
 
حسن بن جهم می‏گوید: به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام عرض کردم: ما را از دعا فراموش نفرمایید. فرمود: آیا فکر می‏کنی که تو را از دعا فراموش می‏کنم؟ آیا تصور تو اینست که من تو را دعا نمی‏کنم؟
 
با خودم فکر کردم که این بزرگوار برای شیعیانش دعا می‏کند، من هم که از شیعیانش هستم، پس برای من دعا می‏کند. لذا به حضرت عرض کردم: من فکر نمی‏کنم که شما ما را از دعا فراموش کنید.
 
فرمود: از کجا فهمیدی که تو را از دعا فراموش نمی‏کنم؟ عرض کردم: من شیعه‏ی شما هستم، شما هم برای شیعیانتان حتماً دعا می‏کنید، پس برای من هم دعا می‏کنید.
 
حضرت فرمود: آیا راه دیگری به نظرت می‏رسد که از آن کشف کنی من تو را دعا می‏کنم؟ گفتم: نه، راه دیگری به نظرم نمی‏رسد.
حضرت فرمود: هر وقت خواستی بفهمی که من درباره‏ی تو چگونه هستم، نگاه کن به وضع خودت، ببین من در دل تو چگونه‏ام. به دل خودت مراجعه کن! ببین وضع من در دل تو چگونه است؟ از آن کشف کن که وضع تو هم در دل من به همان کیفیت است. یعنی اگر تو به من محبت می‏ورزی، بدان که من هم به تو محبت می‏ورزم. اگر من را دعا می‏کنی، بدان که من هم تو را دعا می‏کنم.
 
این همه توصیه به دعا برای حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) اینجا ثمره‏اش روشن می‏شود. وقتی شما برای آن بزرگوار دعا می‏کنید، کشف کنید که ایشان هم شما را دعا می‏کنند. وقتی شما صلوات بر محمد و آل محمد می‏فرستید، که بهترین دعا برای این بزرگواران، همین طلب صلاة و رحمت و رضوان الهی برای آنهاست (2)، بدانید آن‏ها هم شما را دعا می‏کنند.
 
در روایات دیگر در مورد دوستان است. همین که معروف است، می‏گویند "دل به راه دارد". اگر می‏خواهید بدانید دوستتان با شما چگونه است، ببینید شما با او چگونه‏اید. ارواح به هم متصلند. در مورد افراد عادی این معنا هست. لکن در مورد خصوص ائمه علیهم السلام خیلی واضح است. چون آن‏ها قلبشان آیینه علم الهی است و در آن، همه آن‏چه در عالم وجود دارد، منعکس می‏شود. پس شما وقتی به او محبت می‏ورزید، بدانید که او هم به شما محبت می‏ورزد؛ یعنی این ارتباط، ارتباط متقابل است.
 
در صلوات مخصوص که مروی از حضرت حجت است، در عصر جمعه، چنین آمده است: اللهمّ أعطه فی نفسه و ذُریَّته و شیعَته و رعیَّته و خاصّته و عامّته و عدوّه و جمیع أهل الدنیا ما تَقَرَّ بِهِ عَینه و تسرّ به نفسه و بَلِّغه أفضل ما أمَّله فی الدنیا والآخرة. خدایا! به این بزرگوار، به ولیّ خودت، درباره خودش، درباره اولادش، درباره اصحابش، درباره‏ی شیعه‏اش، درباره‏ی دشمنانش، آن‏چه چشم او را روشن می‏کند، به او بده. این دعا از بهترین دعاهاست. اگر آن حضرت را دعا کنید، یقیناً آن بزرگوار هم شما را دعا خواهند کرد.(3)
  
حضرات اهل بیت علیهم السلام در قالب احادیث فراوان، شیعیان را به امر دعا تشویق نموده‏اند و آثار بسیاری نیز بر آن مترتب دانسته‏اند اما شاید این شبهه در ذهن بوجود بیاید که ما چرا برای ائمه دعا می‏نماییم؟ مگر معصومین در بالاترین درجات معنویت و اعلی علّیین به سر نمی‏برند؟ پس ثمره‏ی دعای ما برای آن‏ها چیست؟ یا این‏که چرا برای سلامتی امام زمان (عج) دعا می‏کنیم و صلوات می‌فرستیم؟ مگر حضرت حجت (عج) با آن مقام و مرتبه و آن مأموریت عظیمی که بر عهده دارد، از طرف خدا محافظت نمی‌شوند؟ پس این دعای ما به نوعی زیره به کرمان بردن نیست؟ چراکه خود خداوند او را محافظت می‏کند و ما دوباره همان را از خدا می‏خواهیم.
 
دعا کردن برای امام معصوم، معرفت و محبت خود ما را می‌رساند. لذا قبل از آن که برکاتش شامل طرف مقابل شود، شامل دعا کننده می‌گردد. و البته دعا شونده نیز از آن برکات الهی بهره‌مند می‌گردد. و گرنه خود «صلوات» حتی بر حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله نیز لزومی نداشت. چرا که در این صلوات برای ایشان سلام، درود و دعا می‌فرستیم.
 
دعا در هر حال و برای هر کس مفید است و هیچ کس بی‌نیاز از دعا نیست. حتی اگر هیچ انسانی نیز وجود نداشته باشد، خداوند متعال خود و ملائکش بر رسول اکرم (ص) و هم چنین بر مؤمنین صلوات می‌فرستد. و البته منظور از صلوات، فقط لفظ «اللهم صل علی محمد و آل محمد» نیست.
 
از برکات دیگر دعا و صلوات به ویژه امام زمان (عج) این است که امام هیچ‌گاه مدیون دیگران نمی‌ماند، حتی به اندازه‌‏ی یک سبقت در سلام یا یک دعا. لذا وقتی شیعه‌ای برای سلامتی امام زمان (عج) دعا می‌کند نشان می‌دهد که نه تنها امامش را می‌شناسد، بلکه همیشه ذهن و فکر و قلبش متوجه اوست. با خوشی او خوش است و با غم و اندوه و ناراحتی او نیز مغموم و ناراحت است و چون او را نمی‌بیند و از حالش با خبر نیست، دعا می‌کند که همیشه سلامت باشد و آفات محیطی بر او اثری نگذارد.
 
بدیهی است که امام (ع) متقابلاً و حتی پیش از او، چنین شیعه ای را دعا می‌نماید. و بدین وسیله یک ارتباط معنوی مستقیم، با معرفت و محبت بین شیعه و امامش برقرار می‌گیرد، اگر چه ظاهر او را نبیند. از طرفی دعا، نوعی تجدید پیمان است که پرده از تصمیم درونی ما به اطاعت از خواسته‏ها و انتظارات ائمه و دوری از آنچه آنها ناپسند می‏شمارند، بر می‏دارد.
 
البته خود ائمه صلوات الله علیهم اجمعین نیز دائماً به حال شیعیان دعا می‏نمایند. قضیه‏ی سید ابن طاووس معروف است که در یکی از سحرگاهان در پله‏های سرداب مطهر امام عصر(عج) در سامرا صدای زیبای صاحب و مولای ما را به گوش جان می‏شنود که می‏فرمود:
 
«خداوندا! شیعیان ما را در عزت و سلطنت و دولت ما باقی و زنده بدار.»(4) همچنین در توقیعی که از امام زمان (عج) موجود است، حضرت می‏فرمایند: «ما در پی نگهداری آنانیم و با خداوند راز ونیاز می‏کنیم. دل های اولیای ما آرام و مطمئن باشد.»(5)
 
برای درک بهتر این موضوع مطالعه قضیه امام هادی و یکی از اهالی اصفهان بسیار مؤثر خواهد بود. مردی به نام عبدالرحمان در از شیعیان اصفهان به حساب می‏آمد. از او پرسیدند که به چه دلیل تو از بین تمام مردم روزگار خود، امام هادی (ع) را انتخاب کرده و او را امام و پیشوای خود قرار دادی؟ وی  می‏گوید: چیزی را مشاهده کردم که برایم واجب شده است تا او را امام خود بدانم.
 
من مردی فقیر و بی‏چیز بودم ، ولی زبانی گویا داشتم و پر جرأت بودم. در یکی از سال ها مردم اصفهان مرا از شهر بیرون کردند؛ من نیز به همراه عده‏ایی برای شکایت و دادخواهی به دیار متوکل عباسی (حاکم وقت) می‏رفتند ، به راه افتادم تا آن‏که به قصر حکومتی او رسیدیم. در این هنگام ، دستور احضار امام هادی (علیه السلام) را صادر کرد. از بعضی از حاضران پرسیدم: این مردی که دستور احضارش را داده‏اند، کیست؟ گفتند: او یکی از فرزندان علی (علیه السلام) است که شیعیان او را امام و پیشوای خود می‏دانند و من یقین دارم که متوکل او را برای کشتن احضار کرده است.
 
پس از مدتی آن حضرت را در حالی که سوار بر اسب بود مشاهده کردم، مردم در سمت راست و چپ آن حضرت صف کشیده بودند و به سویش می‏نگریستند. با دیدن او ، محبت و دوستیش در قلبم قرار گرفت و برای او در درون خود مشغول دعا شدم تا خداوند او را از شر ّ متوکل در امان بدارد. آن بزرگوار نگاهش را به یال اسب دوخته بود و از بین مردم حرکت می کرد و به راست و چپ خود نیز نگاه نمی‏کرد. من نیز در درون پیوسته برای او دعا می‏کردم. هنگامی که خواست از کنار من عبور کند، رو به من کرد و فرمودند: "خداوند ، دعایت را اجابت فرماید، عمرت را طولانی و دارایی و فرزندانت را بسیار گرداند."
 
پس از این جریان به اصفهان بازگشتیم و به واسطه دعای آن بزرگوار ، خداوند نیز راه های درآمد را به رویم گشود و به ثروت فراوان رسیدم. این بزرگوار را به عنوان پیشوای خود برگزیدم چرا که او چیزی را که در خاطر من می‏گذشت ، متوجه شد و خداوند نیز دعایش را در حقم مستجاب فرمود.(6)
 
لذا یکی از ثمرات دعا برای ائمه و خصوصاً امام زمان (عج) این است که آن بزرگواران نیز برای ما دعا می‏فرمایند و در حقیقت این ماییم که نیازمند دعا هستیم. در کتاب مکیال المکارم که در مورد فواید دعا برای حضزت صاحب (عج) مطالبی آورده از قول یکی از شیعیان نقل می‏کند که حضرت در عالم رؤیا به او فرمودند:« من حتماً برای هر مومنی که در مجلس عزا، بعد از یاد مصیبت های سیدالشهدا (علیه السلام) برایم دعا کند، دعا می کنم».
 
به قول حافظ انسان مؤمن اگر به دنبال رسیدن به تعالی است راهی سریع تر از دعا وجود ندارد:
 
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ                      از یمن دعای شب و ورد سحری بود(*)
 
پی نوشت‏ها:
 
1- کتاب الشافی صفحه 656
 
2- عبدالسلام (بن عبدالرحمن) بن نعیم می‏گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: من داخل کعبه شدم و دعایی به خاطرم نیامد جز صلوات بر محمد صلی الله علیه و آله و آل محمد. امام علیه السلام فرمود: آگاه باش! مانند تو در فضیلت و ثواب کسی از خانه خدا بیرون نیامده است! ( ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 345؛ کافی،ج 2،ص 494)
 
3- روایت فوق در ابتدای یکی از جسات درس خارج فقه معظم له در تاریخ 1/12/89 بیان گردید.
 
4 و 5- ترجمه مکیال المکارم 119:1
 
6- داستان فوق در جلد اول کتاب مکیال المکارم به نقل از کتاب خرائج قطب راوندی آمده است.

پربیننده‏ترین پایگاه اینترنتی در خاورمیانه

 

نتایج منتشر شده از سوی موسسه «پروفیل گروگپ» در فلسطین اشغالی نشان می‏دهد که سایت اینترنتی مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای محبوب‌ترین و پربیننده‏ترین پایگاه اینترنتی در خاورمیانه محسوب می‏‌شود.


بهترین اوقات عمرم در میان روضههاست

اشعار خوانده شده توسط ذاکر اهل‌بیت حاج منصور ارضی در اولین شب عزاداری اباعبدالله الحسین علیه‌السلام در حسینیه امام خمینی:

تا تو دردم می‌دهی آن را دوا حس می‌کنم
عافیت را در میان هر بلا حس می‌کنم
بهترین اوقات عمرم در میان روضه‌هاست
خویش را در خانه‌ی خیرالنسا حس می‌کنم
بهتر از ماه مبارک در محرم تائبم
حال استغفار را در روضه‌ها حس می‌کنم
این زمان با آن مکان تأثیرشان عین هم است
در محرم خویش را در کربلا حس می‌کنم
سینه‌چاک سینه‌ی عریان یار زینبم
می‌زنم بر سینه چون این درد را حس می‌کنم
بین توحید و تجلی نسبت عینیت است
پس خودم را پیش تو پیش خدا حس می‌کنم
تو همان روضه شدی و من همان گریه شدم
تو مرا حس می‌کنی و من تو را حس می‌کنم
قیمت پایین پایت مثل بالای سر است
عرش بالا را همین پایین پا حس می‌کنم
***

گاهی همه به دور پسر جمع می‌شوند
گاهی همه به دور پدر جمع می‌شوند
این‌ها که دست و پای علی را گرفته‌اند
هشتاد و چار فاطمه سرجمع می‌شوند
وقتی میان خیمه نشسته، نشسته‌اند
وقتی که می‌رود، دم در جمع می‌شوند
دارند این طرف چه‌قدر می‌شوند کم
دارند آن طرف چه‌قدر جمع می‌شوند
وای از علی عقابش(1) اگر اشتباه رفت
وای از حسین دورش اگر جمع می‌شوند

1) نام اسب حضرت علی اکبر(ع)

 


تعزیه در ایران

هنر تعزیه، در طول زمان تغییراتى را به خود دیده است اما هنوز هم جزو اصیل‌ترین و پرسابقه‌ترین هنرهاى ایرانى و اسلامى‌ مردمان این سرزمین است. در استان‌هاى مختلف از شمالى‌ترین شهرهاى شهرهاى خراسان و آذربایجان تا جنوبى‌ترین شهرهاى سیستان و اهواز از پهنه کویر تا حاشیه‌هاى زاگرس و البرز و از دریاى خزر تا خلیج فارس، در ایام محرم، تعزیه برگزار مى‌شود. نسخه‌هاى اشعار این نمایش مذهبى در سراسر کشور تفاوت کمى‌ با هم دارند. مردم از اول ماه محرم همه ساله به مناسبت سالروز این واقعه، در شهرها و روستاهاى ایران، مساجد و تکایا را با قالى و قالیچه آذین مى‌بندند و دیوارها و منبر را سیاه‌پوش مى‌کنند. تا چند سال قبل، شبیه‌خوانى و تعزیه‌خوانى از هفتم محرم در میادین و صحن حیاط حسینیه‌ها و تکایا در شهرستان‌ها معمول بود. شبیه‌خوان‌ها که براى این کار تعلیم یافته بودند، کار خود را با طبل، شیپور و کرنا در محل تعیین شده آغاز مى‌کردند. مردان از یک سو و زنان از سوى دیگر، کم‌کم جمع مى‌شدند و به تماشاى مراسم شبیه‌خوانى و تعزیه‌خوانى مى‌ایستادند. معمولا یک یا چند ریش سفید، ماموریت راهنماى مردم و حفظ نظم محیط برگزارى تعزیه را بر عهده داشتند.

شبیه‌خوان‌ها هر روز یکى از وقایع کربلا را نشان مى‌دهند و شبیه‌خوانى مربوط به آن را نمایش مى‌دهند. بازیگران نیز معمولا نقش خود را از روى نوشته‌هایى که دارند مى‌خوانند و نقش‌ها را به‌ترتیب اجرا مى‌کنند. شبیه خوان‌ها در سوال و جواب‌ها تناسب آوایى را رعایت مى‌کنند. مثلا اگر امام حسین(ع) یا حضرت عباس(ع) سوال و جوابى رد و بدل کنند و امام سوالى را با شور و حال خاصى بپرسد، حضرت عباس نیز پاسخ او را با تناسب و آهنگین مى‌دهد. البته مخالف‌خوان‌ها و اشقیاخوان‌ها، شعرها را با صداى بلند و بدون تحریر مى‌خوانند و حالتى پرخاش‌گرانه دارند. تعزیه‌نامه نیز به عنوان یکى از اصلى‌ترین متن‌هاى شبیه‌خوانى در اختیار تعزیه‌خوانان قرار دارد. تعزیه‌نامه، متنى است که تعزیه‌گردان براى اجراى تعزیه‌اى گرد آورده یا مى‌نگارد و پیش از آغاز تعزیه میان شبیه‌خوان‌ها پخش مى‌کند. گاهى به تعزیه‌نامه، «نسخه» نیز مى‌گویند. نمایش‌شناسان در بررسى گونه‌هاى مختلف نمایشى به همانندى‌هایى میان تعزیه و تئاتر روایى اشاره مى‌کنند. از آن جمله است جنبه بهره بردن از شیوه فاصله‌گذارى یا بیگانه‌سازى که در جریان آن اگر چه بازیگر خود در نمایش ماجرا نقش مى‌آفریند، اما شیوه کار او چنان است که در تماشاگر مى‌دمد تا بازیگر را با شخصیت مورد نظر یکى نگیرد (یا به اصطلاح تئاترى، او را همسان نپندارند) و بداند که وى فقط نقش  افراد را بازى مى‌کند. براى رسیدن به این هدف، یا لحظه‌هایى بازى را قطع مى‌کند و یا آنکه در برابر کامروایى‌ها یا رنج و شکنجه‌هاى رفته بر آن شخصیت واکنش نشان مى‌دهد. تعزیه، میراث فرهنگى آئینى ماست. تعزیه‌خوان‌ها نیز هر سال خود را براى این نمایش آماده مى‌کنند تا این میراث زنده بماند و نسل‌هاى بعد نیز از آن بهره ببرند.


دل سوخته مادر شهید بروجردی

روایت زیر ماجرای دیدار جمعی از خادمین شهدا و اعضای ستاد مرکزی راهیان نور با مادر سردار شهید «محمد بروجردی» فرمانده سپاه کردستان است؛ خادمین شهدا به بهانه راه‌اندازی اردوی راهیان نور شمالغرب به دیدار این مادر شجاع و سربلند رفتند اما حرف‌هایی شنیدند که شاید تصورش را هم نمی‌کردند؛ حرف‌هایی که از دل سوخته این مادر بزرگوار حکایت داشت؛ این روایت را بخوانید:

در حاشیه اتوبان شهید محلاتی، خانه‌ای است که مادر پیر شهید «محمد بروجردی» فرمانده بلندآوازه سپاه کردستان در آن زندگی می‌کند. وارد خانه می‌شویم، مادر دیوارهای پکیده را نشان می‌دهد و می‌گوید «به آقایان بگو اگر خانه خودتان هم این طوری بود تحمل می‌کردید؟» بعد جمله‌ای دردناک‌تر می‌گوید «مثلاً خانواده شهیدیم! هیچ کس به ما سر نمی‌زند».

به او می‌گوییم «مادر داریم راهیان نور شمالغرب را راه می‌اندازیم تا مردم، محل شهادت آقا محمد شما را هم ببینند» دوباره بغضی می‌کند و می‌گوید «6 سال است کسی مرا به آنجا نبرده» بعد متوجه می‌شویم کسی هم نیست که حتی پنج‌شنبه‌ها این مادر عزیز را به بهشت زهرا (س) ببرد.

او به قاب عکس گوشه اتاق که محمد از آن لبخند می‌زند، نگاهی می‌اندازد و ادامه می‌دهد «شب‌ها از تنهایی و هر سر و صدایی می‌ترسم». به او گفتیم «محمدتان که مواظبتان است، چرا می‌ترسید؟» پاسخ می‌دهد «اتفاقاً همسایه‌مان خواب دیده بود که محمد با اسلحه بالای پشت بام ایستاده و از من و خانه مراقبت می‌کند»....