نماد زن مسلمان ایرانی
درست در زمانی که قدرت را در دست می گیرند مخالفان از دایره اعمال این ارزش ها به خارج رانده می شوند. زمانی که قرار می شود تا تجدد طلبی فرهنگ، سنن، ارزشها و حتی دین مردم را با عنوان "کشف حجاب شخم"بزند، دیگر تساهل،تسامح،دموکراسی، حق اعتراض، تظاهرات آرام و ... کنار گذاشته می شوند و مرد، زن، پیر،جوان و کودک در صحن مسجد گوهرشاد به مسلسل بسته می شوند و بعد هم مجروحان حادثه در کنار جنازه ها زنده به گور می شوند و در آن سو روشنفکران عصر رضاخان که خیلی هایشان در دستگاه دموکراتیک رضاخانی منصب و مقام هم دارند برای کشف حجاب کف می زنند و شاعرانشان که برخی هایشان اسطوره شعرهای اخلاقی هم هستند در مدح تجدد و کشف حجاب و رضاخان شعر می گویند که؛
«چشم و دل ر ا پـــرده میبایست، امـا از عفاف
چــــــادر پـــــــوسیــــــده، بنیاد مسلمانی نبود
خسروا، دست تـــوانای تو آسان کــرد کــــــــار
ور نه در این کـــــار سخت، امیــــــد آسانی نبود
شه نمیشد گر در این گمگشته کشتی ناخدای
ســـــاحلی پیـــدا از این دریای طوفانی نبــــــود...»
«چشم و دل ر ا پـــرده میبایست، امـا از عفاف
چــــــادر پـــــــوسیــــــده، بنیاد مسلمانی نبود
خسروا، دست تـــوانای تو آسان کــرد کــــــــار
ور نه در این کـــــار سخت، امیــــــد آسانی نبود
شه نمیشد گر در این گمگشته کشتی ناخدای
ســـــاحلی پیـــدا از این دریای طوفانی نبــــــود...»
همه این مقدمات را گفتیم تا به شاعر این شعر درخشان برسیم، شاعری که این روزها به نام او جشنواره سینمایی برگزار می کنند و معاونت سینمایی ارشاد نیز در حمایت از او بیانیه ی ستایش آمیز منتشر می کند. روی سخن ما با رئیس دستگاه سینمایی کشور است.
جناب آقای شمقدری، نمی دانم هنوز از سبک این شعر متوجه امر شده اید یا نه، باید بگویم این شعر مربوط به همان خانم شاعره ای است که شما او را این چنین معرفی کردید: "پروین اعتصامی نماد زن مسلمان ایرانی است که در تنگنای روزگار خویش و در عصر هجمه دینزدایی هیچگاه روی از معنویت و باورهای انسانی و اسلامی برنتافت و چون دیگران تن به لباس تفکر غربی نپوشاند."
پروین اعتصامی، همانقدر به اخلاق اسلامی علاقمند است که برای او اخلاق با حمایت از یکی از خونخوارترین حکام تاریخ ایران قابل جمع است، البته او شاعر است و شاعران گاهی مجیزی نیز می گویند، نباید بر او چندان سخت گرفت، نصایح اخلاقی خوبی هم دارد که می شود شنید و به کودکان یاد داد، اما اگر قرار است کسی را به عنوان الگوی زن مسلمان به جامعه معرفی کنید، باید دقیق و حساب شده اظهار نظر بفرمایید.
با این همه جای ترحم است که آشنایان به ادبیات سر تکان می دهند و جماعت روشنفکر در خلوت و جلوت لبخند تمسخر می زنند و وقتی شما مداح رضاخان را بانوی عارفه و حکیمه می خوانید.
ای کاش به همان اندازه که از دوره کودکی از اشعار نصیحت گونه پروین استفاده کردیم، قناعت می کردیم و او را نماد زن مسلمان ایرانی معرفی نمی کردیم.